به به ای خانم قشنگ و ملوس ای که در پیش آینه با تاپ روی اجزای صورتت یک یک شدهای – چشم خواهری! – خوشگل می شود بند عفت از این ناز نگو اصلا که: "ذاتا این مدلم" من که این قدر خویشتن دارم که اگر موجبات ننگی تو خواهرم توی این بریز و بپاش پیش خود فکر کن که مرد غریب از لبش آب راه میافتد من خودم بی خیال دنیاشم مشکل از سوی جوجه کفترهاست که به یک جلوه ی زن از مریخ رشته را میکنند هی پنبه ما که داریم خانهای در بست غالبا عصرها همانجایم الغرض این از این همین دیگر
که قدم میزنی به مثل عروس
کردهای یک دو ساعتی میک آپ
ریمل وسایه و رژ و پنکک
میبری از بزرگ و کوچک دل
چون کمربند سبز تهران، باز!
خودم اینکارهام عزیز دلم
باز، دیوانه میشوم دارم!
پس چرا این قدر قشنگی تو؟!
تا حدودی به فکر ما هم باش
گر ببیند تو را به این ترتیب
طفلکی در گناه میافتد
نه که منظور من خودم باشم
غصهام معضل جوانترهاست
خل و دیوانه میشوند از بیخ
بس که ناواردند و بی جنبه
_تازه ویلای دوستان هم هست!_
هفتهای یک دو روز تنهایم
روسری را جلو بکش خواهر!
نظرات شما عزیزان: