فــــــردا چه ميشه دنيــــا نميداند_ دنيــــــــــا چه ميشــــــــــه فـــــردا نميداند_
بخوان هميشـــــه بـــــراي مردم_ كه غير ازاين هرچه بخواني بي دوام است_
تمام دنيــــــــا كه از تو بــــــاشد_ مردم اگر از تو نشــــــــد كارت تمام است_
ورق ورق شـــــده كه كتاب دنيا_ كســــــــــي نــــــدانـــــد حســــاب دنيــــــا_
يـــــــاران عاشق كاري نــــدارد_ هرگــــــــــز به خوب و خراب دنيـــــــــــا_
از دل به در كن غم هـاي دنيــــا_ ســـــــودي نــــــدارد ســـــوداي دنيـــــــــا_
وفــــــــا نــــــــدارد به عشق آدم_ امـــــــــــــروز دنيـــــــا فــــــردا دنيـــــــا_
به به ای خانم قشنگ و ملوس ای که در پیش آینه با تاپ روی اجزای صورتت یک یک شدهای – چشم خواهری! – خوشگل می شود بند عفت از این ناز نگو اصلا که: "ذاتا این مدلم" من که این قدر خویشتن دارم که اگر موجبات ننگی تو خواهرم توی این بریز و بپاش پیش خود فکر کن که مرد غریب از لبش آب راه میافتد من خودم بی خیال دنیاشم مشکل از سوی جوجه کفترهاست که به یک جلوه ی زن از مریخ رشته را میکنند هی پنبه ما که داریم خانهای در بست غالبا عصرها همانجایم الغرض این از این همین دیگر
که قدم میزنی به مثل عروس
کردهای یک دو ساعتی میک آپ
ریمل وسایه و رژ و پنکک
میبری از بزرگ و کوچک دل
چون کمربند سبز تهران، باز!
خودم اینکارهام عزیز دلم
باز، دیوانه میشوم دارم!
پس چرا این قدر قشنگی تو؟!
تا حدودی به فکر ما هم باش
گر ببیند تو را به این ترتیب
طفلکی در گناه میافتد
نه که منظور من خودم باشم
غصهام معضل جوانترهاست
خل و دیوانه میشوند از بیخ
بس که ناواردند و بی جنبه
_تازه ویلای دوستان هم هست!_
هفتهای یک دو روز تنهایم
روسری را جلو بکش خواهر!
عشق یعنی کور شدن، عشق یعنی دیدن نادیده ها، عشق یعنی باور کردن غیر ممکن ها، عشق یعنی حقیقت را درک کردن، عشق یعنی دوست داشتن تا اخرین نفس، عشق یعنی تداوم با هم بودن ها، عشق یعنی هوس را زنده به گور کردن، عشق یعنی با سخاوت تابیدن خورشید، عشق یعنی بی ادعا بودن، عشق یعنی تا ابد عاشق ماندن . .